بسیاری از افراد بعد از آن که حرف از جدایی می شود برای پیشگیری و جلوگیری از طلاق به دنبال راه چاره ای می گردند. گاه زوجین در زندگی زناشویی به جایی می رسند که یکی از آن ها پیشنهاد طلاق را می دهد. معمولا زوجین علی رقم علاقه ای که به همسر خود دارند، به دلیل خستگی از دعواها و جنجال ها و مشکلات پیش آمده تنها و بهترترین راه را طلاق می دانند. اما با وجود آگاهی به تمام این موارد نمی خواهید از همسرتان طلاق بگیرید. خوشبختانه راه های زیادی برای خارج شدن زوجین از این شرایط بحرانی وجود دارد تا بتوانند دوباره طعم آرامش را بچشند.
چطور از طلاقم جلوگیری کنم؟
حال که حرف از طلاق و شاید اقداماتی در جهت جدایی شده، مسئولیت و وظیفه شما برای حفظ زندگی مشترک تان سخت تر می باشد. برای آن که بتوانید از این بحران گذر کنید باید اقداماتی هوشمندانه انجام دهید.
بالغ باشید:
یک انسان بالغ در هر بحرانی که پیش می آید ابتدا خونسردی خود را حفظ می کند و به خودش اجازه می دهد وضعیت را ارزیابی کند.
حلقۀ لجبازی را بشکنید:
بجای شکستن حلقۀ ازدواجتان و طلاق؛ بهتر است حلقۀ رفتاری غلط و الگویی که مدام دعواها را تکرار می کند بشکنید. او یک کار اشتباه انجام می دهد و شما او را مقصر می دانید و سپس شما یک اشتباه در قبال اشتباه او انجام می دهید. به زبان ساده تر دست از لجبازی بردارید.
راه حل پیدا کنید:
اگر در هر مشکلی که پیش می آید به دنبال مقصر باشید، تنها به بزرگ شدن و ریشه دواندن آن موضوع دامن زده اید. بهتر است به جای مقصریابی و ایجاد حس تقصیر به همسر خود به دنبال یک راه حل برای مشکلات تلنبار شده باشید.
کمی بیشتر خونسرد باشید:
در حال حاضر عصبانیت و سرکشی به شدت می تواند شما را به طلاق نزدیک کند. بهتر است کمی کوتاه بیایید و نسبت به بعضی رفتارهای همسرتان واکنش نشان ندهید. در این وضعیت بهتر است به اقدامات ضروری برای رساندن رابطه به حالتی ایمن بپردازید و سپس دوباره وضعیت را حاد کنید.
تغییر؛ تغییر؛ تغییر:
وقتی همسرتان ببیند که شما برای زندگیتان ارزش قائل هستید و در این وضعیت بحرانی برای جلوگیری از طلاق، بالغانه رفتار می کنید و واکنش خود را نسبت به هیجانات او تغییر داده اید، کمی از بچه بازی دست می کشد؛ او هم سعی می کند بیشتر نگاه بالغانه ای به رابطه داشته باشد. صحبت های متعهدانه و بالغانه در بازگشت به وضعیت سفید کمک شایانی می کند. نکتۀ این تغییرات، تغییرِ تغییرات در خود شماست! اینبار به جای تغییر همسرتان به تغییر رفتار خودتان بپردازید. اگر مشکل از همسرتان است؛ راهی پیدا کنید تا با نوع رفتار جدید، فضایی جدید ایجاد کنید.
برای زندگی کردن، کار می کنیم:
درگیری های پیش آمده در شغل، در اکثر موارد باعث بی توجهی به زندگی زناشوئی می شود. همیشه باید در این وضعیت به خود یادآوری کنید که دلیل کار کردن شما چیست؟ زندگی کردن جریان زیبایی دارد که برخی افراد گاها در طول فشارهای روزمره فراموش می کنند. از مشغله های کاری خود کمی کم کنید و کمی به گذراندن وقت در خانواده بپردازید. نگرانی های مالی مسائل مهم و اساسی هستند اما باعث از هم فروپاشی یک خانواده نمی شوند.
با یکدیگر صحبت کنید:
بهتر نیست به جای دعواها، جروبحث ها و … کمی به عنوان دو انسان متمدن در این کره خاکی نشسته و با هم صحبت کنید؟! به زبان ساده دلیل رفتارهایتان را توضیح بدهید و بگذارید مسائل حل شوند “من اینطور فکر می کردم و تو این طور فکر می کردی و اینطور شد که من آن کار را کردم!” بنشینید و راجع به چیزهای ساده ای که از زندگی می خواهید حرف بزنید. “از نظر من وقتی من حرف می زنم تو وسط حرفای من میایی میگی اینطوری نیست و من بقیه حرفاتو گوش نمیدم و مشکلم از همینجاست” خیلی وقت ها مشکل همین وسط حرف پریدن هاست!!!
سرگرمی های مشترک پیدا کنید:
به جای زمان هایی که می نشینید و غصۀ زندگی نداشته تان را می خورید؛ به زندگی رویایی که می توانید بسازید فکر کنید. به دنبال بازی ها و سرگرمی هایی که می توانید ایجاد کنید، بگردید و فضای متشنج رابطه تان را آرام کنید. آرامش یافتن در این وضعیت می تواند به پیوند خوردن دوباره قلب به شدت کمک کند.
حرف هایی که نمی زنید اما انتظار دارید:
بارها زن ها انتظاراتی دارند که عجیب است. زنی دوست دارد برایش گل بخرند اما هیچوقت به هیچ کس نگفته و حتی روح همسرش هم در جریان نیست؛ اما او هر روز همچنان این ناراحتی را به دوش می کشد. مثال گل یک مثال کوچک و جزئیست، بهتر است مثال های واقعی را در زندگی خود بیابید.
مسائل جنسی و زناشوئی چی:
تعداد زیادی از زوج ها به دلیل نارضایتی هایی که در تخت خواب پیش می آید؛ به مشکلات بزرگ تر می رسند. متاسفانه ناآگاهی های افراد در چگونگی رابطه زناشوئی؛ استفاده از سایت های غیرمجاز؛ انتظارات بیجا؛ حیای بیش از حد و مواردی از این قبیل به طلاق می رسند.